دالی توی

کلمات پیشنهادی: اسباب بازی فرفره انفجاری
نمایش نتایج بیشتر
تلفن پشتیبانی: 09960013323

لگو سیتی مدل مرکز شهر (60292)

داستان لگو (Lego)

حتماً همه می‌‌دونید لگو چی هست. یا خودتون تجربه‌ی بازی با لگو رو داشتید یا اینکه تو دست بچه‌ها دیده اید یا حداقل یک بار پاتون روی لگو رفته است! اما تا حالا به این فکر کردین که این بازی‌ها از کجا شروع شد و چرا اسم‌اش رو لگو گذاشتند؟ در واقع اسم این بازی قدمت‌اش از این قطعات پلاستیکی هم بیشتر است. کنجکاو شدین؟
سال 1930 بذارین بهتون بگم همه چی از کجا شروع شد. سال‌ها پیش، یک نجار ماهر و سخت‌کوش به اسم اوله کرک کریستینسن یک کارگاه نجاری کوچک داشت. اما روزگار سخت شد و اون که نتونسته بود پول زیادی در بیاره مجبور شد تمام کارگرهاش رو اخراج کنه. دقیقا وقتی که اوله فکر می‌کرد دیگه ممکن نیست وضعیت از این بدتر بشه، همسرش رو هم از دست داد. اما اوله کم نیاورد. مسئولیت چهار پسرش رو به عهده داشت و باید کاری می‌کرد. این بود که یک فکری به سرش زد و با چوب‌هایی که توی کارگاه داشت یک اردک اسباب‌بازی درست کرد.
بعد از واکنش پسرهاش، تصمیم گرفت که شروع به تولید اسباب بازی‌های چوبی بکنه و خوشبختانه کلی چوب برای تولید محصولات نجاری ذخیره داشته که حالا می‌تونست از اون‌ها برای ساخت اسباب‌بازی استفاده کند. با این که اوله یک نجار ماهر بود و به کیفیت و جزئیات اهمیت زیادی می‌داد، فروش خیلی کمی داشت. البته یکی از پسراش به اسم گادفرد بعد از مدرسه به کمک پدرش میرفته.
  • سفارش بزرگ

    اون‌ها سخت برای تداوم تولید محصولات‌شون تلاش کردند و در نهایت آوازه‌ی اسباب‌بازی‌های چوبی‌شون با بالاترین کیفیت در همه‌جا پیچیده بود. در این زمان بود که اوله یک سفارش بزرگ از یک عمده فروش دریافت کرده بود. سفارشی که می‌تونست آینده‌ی اوله رو دگرگون کند. حالا کلی کار برای اون کارگاه کوچیک جور شده بود و اوله می‌تونست دوباره کارگرهاش رو استخدام کند. اون‌ها شبانه روز کار کردن تا سفارشات رو آماده کنن تا اون فروشنده بتونه قبل از کریسمس اسباب‌بازی‌ها رو بگیرد. در اواسط کار، اوله نامه‌ای از سفارش‌دهنده دریافت کرد که اعلام ورشکستگی کرده و دیگه نمی‌تونست پول اسباب‌بازی‌هایی که سفارش داده بود رو پرداخت کند.

  • فروش محصولات

    هرچند این اتفاق خیلی بدی بود اما اوله هم کسی نبود که پا پس بکشد. بنابراین تصمیم گرفت خودش شروع به فروش محصولاتش کند. اوله ماشین رو پر از اسباب‌بازی کرد و راه افتاد. با اینکه سازنده‌ی خیلی خوبی بود اما فروشنده‌ی خوبی نبود چون دوست نداشت از خودش تعریف کنه یا بگه که اسباب‌بازی‌ها با چه دقتی ساخته شدند. اما باید هرکاری می‌کرد تا اون‌ها رو به فروش برساند. در نهایت موفق شد تمام اسباب‌بازی‌ها رو بفروشد. به اندازه‌ای که امیدوار بود پول به دست نیاورد. اما خانواده اش سر و سامان گرفتن و برای کریسمس غذا داشتند.

  • انتخاب اسم

    مدتی گذشت و اسباب‌بازی‌ها به اون سرعت که انتظار داشت فروش نمی رفتند. اوله با خودش فکر کرد شاید بهتر باشه یک اسم خوب برای شرکت انتخاب کند. در زبان دانمارکی به بازی خوب می‌گفتن لگ گوت. با کمی تغییر اسم لگو برای شرکت انتخاب کرد. اسم لگو مورد استقبال قرار گرفت و کم کم اوضاع شرکت رو به پیشرفت رفت.

سال 1940 یک شب طوفانی در سال 1942 و یک آتش سوزی بزرگ شانس اون‌ها رو تغییر داد. وقتی آتش‌نشان‌ها اومدن، نتونستن کارگاه رو نجات بدند. از سر تا پا سوخته بود و تمام طرح‌ها و مدل‌ها از بین رفته بودن. کم کم اوله داشت امیدش رو از دست می داد. تمام زحماتش به هدر رفته بود و شرکتش نابود شده بود. اما مسئولیتی که در قبال بچه‌ها و کارگرانش داشت برایش به یک انگیزه تبدیل شد تا لگو رو از نو بسازه. یک کارخونه‌ی جدید ساخت  و خیلی زود ساخت اسباب‌بازی‌های چوبی از سر گرفته. به این‌ ترتیب دوباره این شرکت کوچک راه خودش رو به بازار پیدا کرد.
  • دستگاه پرس پلاستیک

    کم کم کارخونه‌ی لگو رونق گرفت و اوله دنبال چالش‌های جدید بود. یک روز به کوپنهاگن رفت تا دستگاه صنعتی جدیدی که وارد دانمارک شده بود رو ببیند. این ماشین یک دستگاه مخصوص پرس پلاستیک بود و اوله خیلی از اون خوشش اومده بود و یک قطعه تستی پلاستیکی که شکل آجرهای لگوی امروزی بود رو هم با خودش برداشته بود.

  • تیکه آجر پلاستیکی

    وقتی بالاخره ماشین فشرده‌سازی پلاستیک رو خرید، اوله شروع به ساخت خرس و موش‌های کوچولو کردش. اما هنوز اون تیکه‌های آجر پلاستیکی که روز اول گرفته بود رو داشت. یک چیزی در اون وجود داشت که اوله نمی‌تونست بیخیالش شود. و با این که هیچ‌کس نمی‌تونست پتانسیلی در اون قطعه ببینه، اوله تصمیم گرفت که اون‌ها رو دوباره طراحی کنه و ازشون اسباب‌بازی‌هایی شبیه به لگوهای امروزی تولید کند.

متاسفانه در طول تابستون فروش افت کرد و کالای زیادی در انبار جمع شد. گادفرد (پسر اوله) که حالا بزرگ شده بود، تصمیم گرفت خودش راهی بشه و اون‌ها رو بفروشه. گادفرد توی سفرش در تمام کشور موفق بود و این به لگو کمک کرد تا از بحران مالی بیرون بیان.
سال 1950 در یک سفر کاری به انگلستان، گادفرد با رئیس مرکز خرید بزرگی در انگلیس صحبت کرده بود. اون‌ها باهم در مورد صنعت اسباب‌بازی صحبت کردند. مکالمه‌ای که در آینده‌ی لگو تاثیر خیلی زیادی داشت. این ایده در ذهن گادفرد شکل گرفت که باید سیستمی برای اسباب‌بازی‌ها وجود داشته باشد. گادفرد معتقد بود بچه‌ها همیشه چیزهای حاضر و آماده رو دریافت کردن، در نتیجه به یک چیزی نیاز دارن که تخیل و خلاقیت‌شون رو تقویت کنه. همون سال، لگو اولین سری محصولات جدیدش رو تولید کرد. یک شهر لگویی. حالا بچه‌ها می‌تونستن خونه‌های خودشون رو با آجرهای لگو بسازن و هم‌چنین نقشه‌ی شهر براساس یک شهر واقعی طراحی شده بود و همین باعث می‌شد بچه ها رفت و آمد ایمن رو هم یاد بگیرن.
با اسباب‌بازی جدید لگو می‌شد چیزهای مختلف ساخت اما یک مشکل وجود داشت. اینکه لگو‌ها مدام فرو می‌ریخت. این باعث شد گادفرد به فکر بیوفته تا این آجرهای لگو رو یک جوری به هم متصل کنه. اما گفتنش آسون بود. گادفرد فهمید که این آجرها با وجود برآمدگی‌ها بهتر به هم می‌چسبن. اینطوری دیگه فقط یک آجر نبودن و سیستم ساخت و ساز کاملا متفاوتی ایجاد می‌شد. این یک تغییر اساسی برای محصولات لگو بود. حالا بچه‌ها با تخیلات‌شون، می‌تونستن هر چیزی رو بارها و بارها خلق کنن.
متاسفانه اوله در این سال مرد و نتونست شاهد موفقیت اون آجرهای کوچولو باشه. گادفرد تنها موند و دقیقاً همین موقع یک آتش سوزی بزرگ دیگه رخ داد. پس از این گادفرد تصمیم گرفت که تولید اسباب‌بازی‌های چوبی رو ادامه نده و فقط روی سیستم لگو تمرکز کنه. بعدها معلوم شد که این تصمیم عالی بود و مدل‌های جدیدی ساخته شد. لگو هم مرتب در صنعت اسباب‌بازی پیشرفت می کرد.
  • فرودگاه لگو

    سال 1960 اما این موفقیت‌ها برای گادفرد کافی نبود و اون نقشه‌های بزرگ‌تری هم داشت. حالا می‌خواست یک فرودگاه بسازه. اینطوری فروش محصولاتش به تمام دنیا آسون‌تر می شد. سه سال بعد فرودگاه بیلاند افتتاح شد. مهمون‌ها و واسطه‌های تجاری که به شرکت سر می‌زدن همیشه دوست داشتن قسمت مدل‌سازی رو ببینن. کم کم اون‌قدر اون‌جا شلوغ شد که کارکنانش نمی‌تونستن به راحتی به کارشون برسن.

  • پارک لگو یا لگولند

    گادفرد فهمیده بود که باید یک کاری از این بابت بکنه. اون احتیاج به یک جای بزرگ‌تر داشت تا مدل‌های لگو رو به نمایش بذاره. بنابراین اولین پارک لگو یا لگولند با هدف داشتن 100 هزار بازدیدکننده در سال ساخته شد. با این که عدد تخمین زده شده به نظر خیلی زیاد می اومد، همون سال اول 600 هزار نفر بازدیدکننده اومد.

سال 1970 دهه‌ی 70 هم دهه‌ی موفقی برای لگو بود. در این دهه سری دوپلو با سایزی دو برابر سایز دیگر لگوها برای خردسالان طراحی شد لگوی دوپلو از اون اسباب‌بازی‌هاییه که هیچ وقت خراب نمی‌شه و از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شه. لگو‌ی دوپلو به کودکان پیش‌دبستانی این امکان رو می‌ده تا به تفریح بپردازن و مزایای آموزشی طراحی شده برای بلاک‌های لگو و سیستم لگو رو در بازی تجربه کنن. Lego Duplo قرن 21 پس از این لگو در سال‌های بعد به روند توسعه‌ی همه‌جانبه‌ی خودش ادامه داد. کارخانه‌های جدیدی در نقاط مختلف جهان باز شد، سری‌های جدیدی از لگو تولید شد مینی‌فیورهای لگو این بار با رنگی واقعی‌تر معرفی شدند و خلاصه همه‌ چیز خوب بود تا سال 2004. در این سال شرکت لگو با بحرانی جدی روبرو شد و به نظر می‌رسید که لازمه برنامه‌ای برای فرار از ورشکستگی تدوین بشه. به عنوان بخشی از این برنامه "یورگن ویگ کنودستورپ" جانشین "کیل کرک کریستنسن" شد. او با تمرکز جدی بر روی ایده‌ی اصلی لگو یعنی آجرها و ایجاد سیستم در بازی موفق شدد شرکت رو دوباره احیا کنه. البته تا چندسال لگو مجبور شد تعداد دفاتر و کارخونه‌هاش رو به شکل چشمگیری کاهش بده. یکی از چیزهایی هم که خیلی به سرپا شدن دوباره‌ی لگو کمک کرد کسب اجازه برای تولید لگوهای فیلم‌ها و کارتون‌های مختلف مثل هری‌پاتر بتمن و... بود. از سال 2008 دوباره لگو به مسیر گذشته بازگشت و شروع به تاسیس کارخونه‌های جدید در نقاط مختلف دنیا کرد. همچنین اولین فیلم لگو هم در سال 2014 با اسم لگو مووی اکران شد و به سرعت به یکی از فیلم‌های پرفروش اون سال تبدیل شد. به این ترتیب بود که لگو تبدیل به یک برند بزرگ و موفق شد و سال به سال مدل‌های جدید و بهتری از اسباب‌بازی‌های خودش رو به بازار عرضه کرد.
Lego

این محصول موجود نیست! درصورت تمایل برای اطلاع از زمان موجودی میتوانید با مدیر سایت تماس بگیرید.
پشتیبانی واتساپ 09960013323
سبد خرید(0 مورد)
shopping cart سبد خریدتان خالی است
ناموجود